روزگار...

گرچه اب رفته باز اید به رود ...

ماهی بیچاره اما مرده بود!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خستگیها منو رها نمیکنن ...................!!!

همه چیز دیگه تمومه ...... چرا باور نمیکنم؟

خیلی سختی میکشم ... خوش بحالش که اینقدر راحته !

روزگار وفا با ما نداشت طاقت خوشبختیه مارو نداشت.!

 

سمیرا جان

اول از همه مرسی که بهم سر زدی و پیام گذاشتی عزیزم ولی لینکه وبلاگتو اشتباه زدی باز نمیشه

لطفآ دوباره برام بزار مرســــــــــــــــــــــــــی

 

خسته ام ...........

اینقدر تنهام که خدا میدونه !!!

ولی دیگه نمیخوام از تنهای در بیام ... دلم خیلی شیکسته ... خسته ام !!!

دو سه تا ارزو بیشتر نمونده !!!

زمستون خواب موندش

امسال اصلآ برف نیومد. خدا حوسلش نیومد دونه دونه برف درست کنه بریزه سر ما

؟؟؟

وبلاگی که با حرف کسی شروع بشه که بعد بفهمی خودکشی کرد ادامه دادنش جرأت می خواد

ببندم یا بمونم ؟

نمیدونم ... ؟؟؟